در تاريخ 27/10/1399جلسهاي با حضور حجت الاسلام قره باغي توسط بسيج كاركنان پايگاه شهيد يعقوبي دانشگاه اروميه در سالن اجتماعات ستاد مركزي دانشگاه اروميه برگزار گرديد. در اين جلسه ضمن تبيين ماهيت جلسات هدفمند بسيج توسط فرمانده پايگاه، حاجآقا قرباغي ضمن تسليت ايام فاطمه و شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به سخنراني با موضوع ايده گفتمان در بستر اسلامي و پست مدرن پرداختند كه اهم مطالب نقل به مضمون ايشان به قرار زير ميباشد:
جامد انديشي ديني: يكي از آفات گفتمان در بستر جامعه اسلامي جامد انديشي ديني است به اين معني كه معمولا ما از منظر ديني افرادي كه در بازه زماني و تاريخي خاصي قرار دارند را مورد پذيرش يا رد قرار ميدهيم. به عبارت ديگر به افرادي كه صلوات مي فرستيم يا لعن ميكنيم در بازه زماني و تاريخي خاصي قرار دارند. مثلا صلوات بر پيامبر اكرم(ص) و يا لعن بر يزيد و معاويه مذهبي تلقي مي شود اما مرگ بر اسرائيل معمولا سياسي تلقي ميشود و اين همان جامد انديشي ديني است.
حال بايد در اين جا به اين نكته توجه بكنيم كه دين ما تاريخي است و اگر تاريخ را از آن حذف كنيم مفهوم خود را از دست مي دهد و اين يك نگاه روشن فكرانه به دين است. هويت حقانيت و بطلان تغيير نميكند بنابراين بايد نگاه به خوبي و بدي جريان محور باشد نه اين كه اشخاص، محور خوبي و بدي باشند. اگر نگاه ما اين گونه باشد از جمود به روشن فكري عبور كرده ايم.
دراين بين گفتمان هاي ديگري نيز در دنيا وجود دارد كه به اهم آنان پرداخته مي شود:
ايده برساخت گرايي: ادراك محصول اجتماع است. انعطاف هاي اجتماعي ميتوانند ادراك ما را تحتالشعاع خود قرار دهند. حاكميت تاريخ برهمه عناصر انسان مثل زبان، فكر، آداب مبرهن است. ايده جهاني شدن براي شكستن اين تفكر است.
گفتمان اصليترين راه سلطه است. بايد گفتمان حاكم بر جامعه را در دست گرفت تا بر آن سلطه داشت. اگر گفتمان غالب مصرف است نمي شود حرف از مقاومت زد. يكي از مشكلات جامعه در اين خصوص توليد داده است و به موضوع گفتمان نگاه پژوهشي نداريم. يكي از دال هاي مركزي گفتمان، مقاومت است.
ليبرال دموكراسي: كه بر اصالت آزادي استوار است.
جامعه گراها: كه اعتقاد دادند جامعه هويت افراد را مي سازد.
تاريخ گراها
ماركسيستها
اگزيستانسياليستي: آنان اعتقاد دارند كه گرايشها و اميال ما شناخت ساز هستند. تغيير اميال باعث ايجاد شناخت ميشود. بنابراين نگاه غرب به شكلدهي به تمدن نگاه زماني و تأثيرپذيري از جامعه است. البته اشكال «اميال» با «شناخت» در اين است كه اميال نسبي است و قابل تغيير. نپذيرفتن دموكراسي دليل بر توجه آنان به اميال است نه شناخت.
مشكل كنوني جامعه ما در حوزه فرهنگي در اين است كه جبهه غرب به طرف اميال نفساني انساني تيراندازي ميكند و آنها را تصاحب ميكند و لذا دشمني در مقابل خود ندارد و ما در جبهه شناخت جامعه ( به عنوان اولين راه ايجاد گفتمان در جامعه) قرار داريم و تير اندازي مي كنيم و در مقابل ما نيز دشمني وجود ندارد.
در اين ميان سيد حسن نصر معتقد به وحدت متعالي اديان است البته قبل از او آقاي «شوان» است. در اين نوع تفكر نيز اعتقاد بر اين است كه دين ايده است و بزرگان ما فقط شخصيت هستند لذا بايد در حد يك شخصيت به آنان نگاه شود. اشكال اين طرز تفكر درموضوع ولايت است. در شيع ولايت شاخص است. نگاه شيعه به ولايت كانوني است نه شخصيتي و اين تفاوت نگاه سيد حسن نصر با نگاه شيعه است. بنابرآنچه گفته شد دين بايد يك نگاه جاري در زندگي ايجاد كند نه نگاه تاريخي.